«شبی روی پشت بام خوابگاه اندیشه»
 
پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:, :: 9:51 ::  نويسنده : علی جوان نژاد

 

برای اینکه بفهمید چی کار کردم قبل هر پاراگراف چیزی رو که ازم خواسته بودن توی شعر بگمو عیناً نوشتم!امیدوارم شما هم مث خودم از شعر لذت ببرید...
«شبی روی پشت بام خوابگاه اندیشه»
-خطاب به خورشید کوچولوی خوابگاه امام علی:
شبی به چشم هزاران ستاره خیره شدیم
چه نازهای لطیفی به چشمهاشان بود
و آشکارتر از هرچه رقص«زهره» مست
که ساز می زد و می خواند و سخت خندان بود
 
امید آنکه شود شعر تازه ای الهام
به «زهره» زل زدم و خود در او رها کردم
روانه بود به یاد تو خون و اشک از چشم
ز درد عشق تو آن نیمه شب چه ها کردم
(انتخاب سیاره زهره از اون جهته که زهره خنیاگر آسمانه!)
***
خطاب به او که دل دوستمو برده!
و در کنار من مبتلا به هجر آن شب
دو چشم عاشق دیگر در آسمان گم بود
به ماه زل زده بود و ز اشتیاق،دلش
اسیر تاب و تب و شورش و تلاطم بود
(از قرار معلوم هر شب دلشون برا هم تنگ میشه به ماه نگا می کنن و البته وقتی شبها با هم تلفنی صحبت می کردن میعادگاه چشماشون ماه بوده و البته هنوز هم هست!)
 
درون دل سخنی با تو داشت اشک آلود
و زیر لب سخنانی ز عشق نجوا کرد
تو را که پادشه حسن و روی زیبایی
درون ماه گمان می کنم که پیدا کرد
 
(:نمیدونم چقدر دوستم داری و فک می کنی چقدر دوستت دارم ولی بدون که تا سرحد عشق بهت ایمان دارم)
خطاب کرد تو را،گفت: ای از خدا لبریز!
برای من تو گرامی تر از تن و جانی
تو را ز هر کس و هرچیز دوست تر دارم
بماند آنکه تو می دانی یا نمی دانی!
 
(:هر کس میگه من عاشق نیستم بذار بگه من میدونم و دلم)
وجود من شده پر از نگاه و ایمانت
من آگه ام ز دلم دیگران چه می دانند
اگر به چهره من عشق تو نمی بینند
ز روی زرد و نگاهم چه چیز می خوانند؟
 
(:از عشق با یک نگاه متنفرم،هر کس لایق عشق نیست بنابر این باید در عشق حساب و کتاب کرد و بعدش با دلی مطمئن عاشقی کرد)
ز عشق ساده و در یک نگاه بیزارم
چرا که هر کسی لایق به عشقبازی نیست
چو عقل و دل به تفاهم رسند در عشقی
دگر به آتش تردید هم نیازی نیست
 
(:اگه عاشق خوبی های «سروناز» هستم بدی هاش رو هم می خوام!)
کنون که گشته دلم غرق تو عزیز دلم
بدان که خوب و بدت هم تراز می خواهم
من عاشق توام و از تو ای«الهه ناز»
تو را همیشه همین «سروناز»می خواهم
***
خطاب به هردوانه!(خورشید کوچولو و الهه ناز!)
حسین فکر تو بود و من از خیالی مست
و هر دو خیره به نوری ز خوابگاه شما
حسین غرق تو،من غرق ماه پاره گلی
و هر دو تشنه ی یک جرعه ی نگاه شما!
...
خوب پیش میاد!هر وقت می خوام دست از قبول سفارشهای عاشقانه بردارم وسوسه هیجان اون منو می گیره و قبول می کنم مث همین یکی!اما بین خودمون باشه یه عمر با شعر دل این و اونا برا ملت به دست اووردیم اما تو کار خودمون موندیم!جل الخالق!



رستخیز عشق
وقتی چترمان خداباشد بگذار ابر سرنوشت هرچه میخواهد ببارد.
درباره وبلاگ

هرگونه حرفی را نباید با زبان فهمید/ آخر خودت باید بدانی دوستت دارم
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان رستخیز عشق و آدرس rastkhiz.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 58
بازدید هفته : 65
بازدید ماه : 205
بازدید کل : 13727
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 310
تعداد آنلاین : 1